چرچيل
يه روز چرچيل در مجلس عوام سخنراني داشت.
يه تاكسي مي گيره، وقتي به محل مي رسن، به راننده ميگه
اينجا منتظر باش تا من برگردم.
راننده ميگه
نميشه، چون ميخوام برم خونه و سخنراني چرچيل را گوش كنم.
چرچيل از اين حرف خوشش مياد وبه راننده ۱۰ دلارميده.
راننده ميگه:
گور باباي چرچيل، هر وقت خواستي برگرد!